جدول جو
جدول جو

معنی خروس وانگ - جستجوی لغت در جدول جو

خروس وانگ
سحرگاه، سحر، خروس خوان
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خروس خوان
تصویر خروس خوان
سحر، صبح زود، هنگام سحر
فرهنگ فارسی عمید
(خُ خوا / خا)
قبل از سحر. پاس اخیر شب. آخر شب. (یادداشت بخط مؤلف).
- خروس خوان اول، گاه اول خواندن خروس پس از نیمه شب. صبح نخستین. (یادداشت بخط مؤلف).
- خروس خوان دوم، گاه دوم خواندن خروس پس از نیمه شب. گاه خواندن خروس پس از خروس خوان اول. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خروس خوان
تصویر خروس خوان
هنگام سحر (زمانی که خروس میخواند)، خروسی که بانگ کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خروس خوان
تصویر خروس خوان
((~. خا))
هنگام سحر (زمانی که خروس می خواند)
فرهنگ فارسی معین
سحرگاه، بامداد، پگاه، سحر، سپیده دم، فجر، فلق
فرهنگ واژه مترادف متضاد